دلیل فاصله صنعت ودانشگاه
دانشگاه به عنوان بزرگترین مرکز فرهنگی هر کشور وظیفه تعلیم و تربیت متخصصان در رشته های مختلف علمی به منظور برطرف کردن نیازهای جامعه را برعهده دارد.
اما حقیقت این است که فاصله ای انکار ناپذیر بین دانشگاه و ارکان مختلف کشور به ویژه بخش صنعت وجود دارد و دوری صنعت و دانشگاه سبب شده تا صنعت برای رفع نیازهای خود مجبور به آزمون و خطا باشد و به این ترتیب هزینه فعالیت های صنعتی کشور به میزان چشم گیری بالاست.
درمقابل فارغ التحصیلان دانشگاهی هم با عدم استقبال بازار کار روبرو شده و دسته دسته بیکارند. این تصویری است که می توان از رابطه کنونی صنعت و دانشگاه های کشور ترسیم کرد.
تعداد کمی از فارغ التحصیلان دانشگاه های صنعتی می توانند پس از تحصیل به عنوان کارفرما وارد بازارکار شوند و درمقابل بسیاری صنعتگران مشتاق استفاده از تکنولوژی و علم روز در بازار صنعت اند اما شرایط فراهم نیست.
عدم اطمینان فعالان بازار از یک سو و مهارت های آکادمیک دانشجویان فاقد مهارت های فنی لازم از سوی دیگر سبب می شود تعامل این دو نهاد دشوارتر گردد.
دانشجویان درمحیط های آموزشی اصول علمی و تئوریک رشته های گوناگون اعم ازفنی و غیره را می آموزند اما امکان کارآموزی صحیح و استفاده ازتجربیات صاحبان فن را نمی یابند از این رو پس از اتمام دوره تحصیل به ناچار مجبور به فراگیری فنون لازمه از استاد کاران هستند و یا اینکه با صرف نظر از کار کردن در رشته تحصیلی شان وارد بازار کار شده و در رشته های غیرتخصصی مشغول کار می شوند.
صنتعتگران هم ترجیح می دهند تکنولوژی های مورد نیازشان را از بازارهای خارج تامین کرده و با ارسال نیروی کارشان به برخی شرکت های خارجی شیوه کار با دستگاه ها را بیاموزند و یا به تجربیات استادکاران تجربی و مجرب خود دل خوش کنند.
از سوی دیگر وضعیت بازار کار به نحوی است که شرکت ها و موسسات مختلف تجاری امکانات مالی لازم را دراختیار ندارند تا به دانشجویان کم تجربه فرصت آزمون و خطا و تجربه اندوزی بدهند .
آنها نیازمند متخصصانی هستند که بتوانند در اسرع وقت نیازهای آنها را برطرف کرده و چرخ کارخانه ها و کارگاه های تولیدی را به حرکت درآورند.
دانش آموختگان دانشگاه های کشور اعم از دولتی و خصوصی هم فاقد تجربیات لازم برای برعهده گرفته مسئولیت های اجرایی اند .
درنتیجه فارغ التحصیلان دانشگاهی از کمبود و نبود کار گلایه دارند و پس از طی مراحل تحصیل قادر به پیدا کردن شغل مناسب و مرتبط با رشته تحصیلی شان نیستند و در نقطه متقابل صاحبان صنایع و کارآفرینان از نبود نیروی کار متخصص گلایه دارند.
بعضا پیش می آید که چندین ماه از انتشار یک آگهی استخدامی می گذرد و با وجود سیل رزومه های کاری و متقاضیان کار موسسه مورد نظر نمی تواند یک کارمند مناسب پیدا کند.
عدم تناسب بین نیازهای بازار کار و مهارت آموزی موسسات ، نهاد های آموزشی و دانشگاه ها اعم از دبیرستان، هنرستان ، مراکز فنی و حرفه ای و دانشگاه سبب می شود که وجود صرف هزینه های زیاد برای هر دانش آموز و دانشجو نتوانیم نیازهای بازار کار را برآورده سازیم.
به این ترتیب با وجود هزینه های میلیونی که هر دانش آموز و دانشجو بردولت و اجتماع تحمیل می کند قادر به استفاده و بهره وری از این افراد نیستیم.
اصلاح نظام آموزشی ، تعامل هرچه بیشتر محیط های آموزشی و صنعتی از مواردی است که از سوی کارشناسان به عنوان راهکارهای مشکل مطرح می شود.
اما حقیقت این است حلقه اتصال محکمی که اراده پیوند زدن صنعت و دانشگاه را داشته باشد وجود ندارد. اگرچه طی سال های اخیر اقدامات خوبی صورت گرفته و بسیاری پروژه های بزرگ به تیم های دانشجویی سپرده شده تا با نظارت سرمایه گذاران اجرایی شود با این وجود مشکلات ریشه ای فراوانی وجود دارد که با اقدامات مقطعی و دستوری نمی توان آن ها را برطرف نمود.
حل این معضل به عزم ملی و تلاش همه جانبه مسئولان ، دانشگاهیان و اهل فن نیازدارد.