گوناگون

مخمصه پس انداز و مصرف

تورم پیش‌بینی‌نشده، در شرایطی که شدید باشد، اثرات منفی بر متغیرهای پولی مثل دستمزد پولی و نرخ بهره اسمی می‌گذارد و آنها را تعدیل می‌کند و منجر به افزایش نرخ بهره اسمی می‌شود. بالا رفتن نرخ بهره اسمی باعث می‌شود تا سرمایه‌گذاری کمتر صورت گیرد.بنابراین در تورم بسیار شدید میل به پس‌انداز به طور جدی تضعیف می‌شود و منابع در دسترس برای انباشت سرمایه کاهش می‌یابد. با کاهش میزان انباشت سرمایه، با تراکم سرمایه کمتر، در بلندمدت رشد متوقف می‌شود و اقتصاد به تدریج به سمت رکود اقتصادی شدید و بیکاری می‌رود.

?شرایطی که ما در آن گرفتار هستیم، شرایط رکود تورمی است، چون چندین فصل است که نرخ رشدمان منفی است. در چنین شرایطی که رشد منفی است، یعنی ثروت جامعه اضافه نمی‌شود، بدیهی است پس‌انداز به‌سختی صورت می‌گیرد. چون پس‌انداز به‌سختی صورت می‌گیرد، سرمایه‌گذاری هم کمتر می‌شود و اگر نتوانیم از این دور باطل خارج شویم، این وضعیت تداوم بیشتری پیدا می‌کند.

?در مورد رابطه پس‌انداز با رشد اقتصادی، بدیهی است که رشد از مسیر سرمایه‌گذاری صورت می‌گیرد و یکی از مهم‌ترین عوامل موثر در سرمایه‌گذاری وجود سرمایه و پس‌انداز است. البته در گذشته ما همواره از آثار بهره‌وری غافل بوده‌ایم؛ هر وقت در سایر حوزه‌ها کم آوردیم، با سرمایه آن کمبود را جبران کرده‌ایم و درآمد نفت هم این فرصت را به ما داد.

?مشکل ما این است که از سال 1386 تا امروز هم سطح بودجه خانوار پایین آمده و هم رشد نرخ پس‌انداز منفی بوده است. همچنین رشد کلی کشور در 40 سال گذشته نرخ مناسبی نبوده و البته در سال‌های اخیر و به‌ویژه بعد از تحریم در این دو سال رشد به لحاظ آنچه در بخش نفت و گاز رخ داده، به‌شدت آسیب دیده و ما رشد منفی در کشور داشته‌ایم. آن سرمایه‌ای که با فروش نفت وارد کشور می‌شده، نشده و از این مجرا به پس‌اندازها صدمه وارد شده است. یعنی آن روند عمومی که از سال 86 داشتیم، با شدت بیشتر تداوم پیدا کرد.

?نتایج آمارگیری ایسپا، اگر با رعایت چارچوب‌های علمی آماری صورت گرفته باشد، از آن چیزی که در افواه گفته می‌شود، بهتر است. بعضی‌ها فکر می‌کنند وضعیت از این هم بدتر باشد؛ یعنی معتقدند بیشتر از یک‌سوم مردم در شرایط فعلی نمی‌توانند پس‌انداز کنند. به یک معنی، ما اقشار زیادی داریم که از جیب می‌خورند و پس‌انداز منفی دارند.

?زنگ خطر از اواسط دهه 80 به صدا درآمده؛ بودجه خانوار صدمه دیده، درآمد سرانه کاهش یافته و درآمد سرانه با قیمت پایه (یعنی با احتساب تورم) کاهش عمده دارد. بنابراین، این زنگ خطر تازه‌ای نیست. پایین بودن میزان انباشت سرمایه که حاصل پایین بودن نرخ پس‌انداز است بیماری مزمنی است که از اواسط دهه 80 با ماست. این بیماری امروز مزمن‌تر شده است.

?پس‌انداز نکردن در کشور ما می‌تواند اقتصاد را به شرایط بحرانی ببرد. در بعضی از کشورها گفته می‌شود که مصرف نکردن مشکل ایجاد می‌کند. گرفتاری امروز ما این است که تقاضای کل هم پایین است و مردم قدرت خرید تولیدات کشور را ندارند. بنابراین، اقتصاد ما قطعاً هم به مصرف نیاز دارد و هم در عین حال به پس‌انداز.

?اینکه ما نمی‌توانیم پس‌انداز کنیم با مساله تورم که عمدتاً مساله پولی است، لزوماً ارتباط مستقیمی ندارد. این مساله متفاوتی است؛ ممکن است در کشوری پس‌انداز نشود و تورم هم وجود نداشته باشد. بنابراین ما برای حل مساله تورم بیشتر روی متغیر خاص تورم یعنی نقدینگی تمرکز می‌کنیم، نه روی مساله پس‌انداز یا عدم‌پس‌انداز.

?کسری بودجه دولت هم باعث کاهش پس‌انداز ملی و بیرون راندن بخش خصوصی از سرمایه‌گذاری می‌شود. بنابراین، کسری بودجه باعث کاهش نرخ پس‌انداز، موجودی سرمایه و درآمد ملی می‌شود. به همین علت است که اقتصاددانان ایران هم مثل اقتصاددانان دنیا از کسری بودجه بسیار انتقاد می‌کنند.

?بودجه امروز خانوارهای ایرانی امکان پس‌انداز نمی‌دهد و سرمایه‌گذاری بلندمدت و کوتاه‌مدت هم انجام نمی‌شود. مصرف هم به قدر کافی انجام نمی‌شود. اینکه مصرف هم کافی نباشد می‌تواند به اقتصاد صدمه بزند. در چنین شرایطی که می‌پرسید کمبود پس‌انداز چه تبعات اقتصادی دارد، فرقی با شرایط اقتصادی دیگر نمی‌کند. وقتی پس‌انداز و درآمد کم است، مصرف کم باشد؛ هر دو برای اقتصاد مضر است.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا